پنجشنبه, ۳۰ ربیع الاول ۱۴۴۶هـ| ۲۰۲۴/۱۰/۰۳م
ساعت: مدینه منوره
Menu
القائمة الرئيسية
القائمة الرئيسية

اردوغان باز به دروازه‌ی اشتباه رفته؛ نگاهی به سخنرانی اردوغان در سازمان‌ملل

خبر:

«رجب طیب اردوغان» رئیس‌جمهور ترکیه در ۷۹مین مجمع عمومی سازمان‌ملل برای حدود ۳۷ دقیقه بدون تکیه به یادداشت و کاغذ، سخنرانی کرد. وی در سخنرانی‌اش از تشکیل ائتلاف «انسانیت» برای توقف نسل‌کشی یهود در غزه یاد کرد و گفت: نتانیاهو باید مانند هیتلر متوقف شود؛ چنانچه دولت‌ها در جنگ جهانی دوم برای توقف هتلر ائتلاف کرده بودند. اردوغان همچنین گفت که غزه به بزرگ‌ترین قبرستان زنان و کودکان جهان تبدیل شده افزود: "اسرائیل در حال نسل‌کشی است." (منبع: خبرگزاریTRT)

تبصره:

در حالی‌که از سوی برخی‌ها ادعا می‌شود اردوغان از رهبران برجسته‌ی جهان اسلام بوده و در پی احیای خلافت عثمانی می‌باشد؛ اما او بار دیگر تعهد و سرسپردگی خود و دولتش را به نظم طاغوتی جهان به رهبری امریکا ابراز داشت. بلی کشور ترکیه دارای ظرفیت بلند نظامی، صنعتی و میراث‌دار دولت بزرگ همچون خلافت اسلامی عثمانی می‌باشد، که اروپا از هیبت آن به لرزه می‌آمد؛ اما دولت کنونی ترکیه به رهبری اردوغان به هیچ وجه آن تاریخ بزرگ را پاسداری ننموده، و نه در آن مسیر حرکت می‌کند. دولت سیکولر ترکیه هنوز در رکاب مصطفی کمال به راه خود ادامه می‌دهد، و در این نظم کفری جهانی به کلی ذوب شده است. این حقیقت نه تنها از سخنرانی اردوغان بل از سیاست‌های میدانی آن مشهود است.

ترکیه هنوز عضو ناتو و هم‌پیمان امریکاست. ترکیه هنوز با یهود/اسرائیل مراودات دیپلوماتیک و تجارتی دارد. هرچند در اعتراض به جنگ غزه برخی از روابط تجاری‌اش را با یهود توقف داده، اما هنوز لوله‌ی نفت و گاز آذربایجان از طریق ترکیه به اسرائیل جریان دارد که از آن در تانک و طیاره یهود تیل ریخته می‌شود تا مسلمانان غزه را قتل‌عام کنند، و یا با گاز آن غذای شان آماده گردد. حال آنکه دولت یهود، آب و نان، برق، گاز و نفت را بر مسلمانان غزه بسته و برعلاوه ریختن هزاران تن باروت، با گرسنگی و تشنگی و نبود امکانات اولیه همچنان آنان را به قتل می‌رساند.

اردوغان در جایگاهی که ایستاده بود، خاک امریکا، بزرگ‌ترین حامی اسرائیل است. شورای امنیت که او از آن انتقاد کرد، امریکا یکی از اعضای دایمی آن است، و مدام قطعنامه‌ها علیه یهود و در حمایت از فلسطین را وتو کرده است. امریکا به عنوان بزرگ‌ترین حامی و متحد دولت یهود با ارسال پول، تجهیزات نظامی و مهمات عملاً در این کشتار دخیل است، و هشدار می‌دهد که تا آخرین دم از یهود حمایت خواهد کرد.

همان امریکای که بزرگ‌ترین حامی سازمان‌ملل بوده و اجلاس را سالانه برگزار می‌کند، و این فرصت را برای رهبران فراهم می‌سازد. همان سازمان‌مللی که برای توقف کشتار در غزه هیچ کاری نتوانسته و ده‌ها معضل دیگر مانند آن را تماشا می‌نماید، و به نحوی تسهیل می‌کند. حمایت امریکا از این نسل‌کشی در غزه مانند آفتاب روشن است. پس چرا اردوغان از امریکا مستقیم نام نبرد؟! چرا اردوغان به دروازه‌ی امریکا رفته و دادخواهی می‌کند؟

آنجا که اردوغان از ائتلاف خیالی «انسانیت» برای توقف نتانیاهو یاد می‌کند به خوبی آشکار می‌شود که او نه راه حل اسلامی و نه پراگماتیک ارائه می‌کند، بلکه بار دیگر به چشم امت خاک می‌پاشد. هرچند اردوغان بخاطر جلب توجه و حمایت مسلمانان از غزه و ترکستان شرقی یاد کرد، اما اصلاً از امت به عنوان کتله‌ی دومیلیاردی مسلمانان یاد نکرد. او در واقع خود را نماینده مردم ترکیه معرفی نموده و از همان موقف سخن گفت.

اروغان در حالی از ارسال کمک‌های بشردوستانه به غزن سخن گفت که این کمک‌ها به مرحمت دولت یهود بطور خیلی محدود از مرز رفح و از طریق مصر وارد غزه می‌شود، که چندین بار محموله‌ها و کاروان‌های آن مورد حملات شدید یهود قرار گرفت؛ آنهم هنگامی‌که مردم گرسنه و محتاج غزه برای بدست آوردن این کمک‌ها جمع شده بودند. اردوغان حتی نمی‌تواند از دریای مدیترانه (که بین ترکیه و غزه واقع شده) به غزه کمک‌های بشردوستانه بفرستد. وی مکرر از همین جامعه‌جهانی و نظم طاغوتی که این وضعیت فجیع را ببار آورده، درخواست کمک و رسیدگی کرد، و هیچ نشانه‌ای از یک راه‌حلِ واقعی برای امت در سخانش پیدا نبود.

اردوغان همچنان بر تمامیت ارضی و حاکمیت کشورهای کفری مانند اوکراین پافشاری کرد که روزی برخی از آن در قلمرو خلافت عثمانی بود. وی بر تمامیت ارضی و حاکمیت دولت غاصب چین نیز تاکید کرد. همان چینی که گوشه‌ای عظیم و غنی از سرزمین مسلمانان یعنی ترکستان شرقی را اشغال نموده و بر مسلمانان اویغور انواع ظلم و ستم را روا می‌دارد. اردوغان دروغ گفت، که در این راستا با دولت چین در گفتگوست؛ چون هیچ نشانه‌ای از بهبود وضعیت در ترکستان شرقی مشهود نیست.

اردوغان و سایر رهبران و نظام‌های حاکم در جهان اسلام که در نظم حاکم جهانی مدغم شده‌اند و یا آرزوی ادغام را دارند، برای امت اسلامی هیچ دردی را دوا کرده نمی‌توانند.

آن‌ها در حقیقت خود عامل بدبختی مسلمانان اند. این دولت‌ها باوجود داشتن ارتش‌های تا به دندان مسلح، علیه یهود غاصب که دشمن آشکار مسلمانان است، و سرزمین مقدس فلسطین را اشغال نموده، جهاد نمی‌کنند. بلکه سایر گروه‌های اسلامی و میلیون‌ها تن از رعیت مسلمان را که حاضرند با جان و مال خود جهاد کنند، ممانعت می‌نمایند. آنان مرزهای استعماری کشیده شده از سوی همین قلدر‌های شورای امنیت -همچون انگلستان، فرانسه، امریکا و روسیه- و قوانین و مقررات تحمیلی آن‌ها برجهان را پاسداری نموده و استحکام می‌بخشند. در نتیجه دولت یهود به کشتار مردم مظلوم فلسطین و حالا هم لبنان با غرور ادامه می‌دهد بدون این‌که از هیچ نوع عواقب آن باکی داشته باشد.

برای جهان اسلام شخصیتی رهبر بوده می‌تواند که از مصالح و ارزش‌های آن‌ها دفاع کرده و به نظم‌جهانی حاکم پشت نموده و روی خود را به سوی قرآن و سنتِ رسول‌الله صلی‌الله‌علیه‌وسلم گرداند، و حمایت امت اسلامی را جلب و متکی به نصر الهی باشد. جرئت اعلان جهاد و دشمنی با قتل‌عام جاری در غزه و نیز اشغال سایر سرزمین‌های اسلامی جز با جهادِ امیر و خلیفه‌ی مسلمانان امکان‌پذیر نیست. چنانچه رسول‌الله صلی‌الله‌علیه‌وسلم می‌فرماید:

‏«إِنَّمَا الإِمَامُ جُنَّةٌ يُقَاتَلُ مِنْ وَرَائِهِ وَيُتَّقَى بِهِ» (رواه البخاري و أبوداود)

ترجمه: إمام (خلیفه) مسلمانان سپر است که به امر وی جهاد کرده می‌شود و به تدبیر او مسلمانان از شر دشمن حفاظت می‌شوند.

نویسنده: ابوحسن غزنوی

 

ادامه مطلب...

سیاست‌ منافقانه ایران؛ خیانت به شیعیان، خدمت به امریکا Featured

در چند روز گذشته، حدود ۵۰۰ تن از مسلمانان لبنان در اثر حملات دولت یهود به شهادت رسیده و هزاران نفر دیگر زخمی شده‌اند. این حملات به اشکال مختلف از جمله انفجار دستگاه‌های ارتباطی مانند پیجرها و بی‌سیم‌ها، و همچنین حملات هوایی علیه زنان، مردان و کودکان صورت گرفته است. این وقایع موجی از احساسات را در میان مسلمانان افغانستان نیز برانگیخته است.

متأسفانه در عصر حاضر، سرزمین‌های اسلامی از وجود خلیفه‌ای که همچون سپری در برابر ظلم یهود ایستادگی کند، محروم‌اند. از این‌رو، عکس‌العمل به این حملات، همانند دیگر حوادث مشابه، تنها به محکومیت‌های لفظی محدود شده است. در این محکومیت‌ها، تفاوت چندانی میان حُکام کشورهای اروپایی و حُکام سرزمین‌های اسلامی مشاهده نمی‌شود.

با این حال، این حُکام همانند دولت ایران و گروه‌های وابسته به آن، به اغوای افکار عمومی مشغول‌اند و در برابر این جنایات خاموش مانده‌اند. زمانی‌که جنایات وحشیانه و نسل‌کُشی در غزه نتوانسته است حُکام ایران را به واکنش وادارد، روشن است که جنایات در لبنان نیز آنها را تکان نمی‌دهد. سال‌هاست که دولت ایران با شعار حمایت از مسلمانان به‌خصوص شیعیان حنجره‌اش را پاره کرده، اما هرگاه زمان عمل فرا می‌رسد، سکوت و خیانت آن‌ها برملا می‌شود. در واقع، دولت ایران نه اسلامی است و نه قلبش برای شیعیان می‌تپد. ایران یک دولت ـ ملتِ است که در خدمت منافع امریکا در منطقه عمل می‌کند و دفاع از شیعیان را تنها به‌عنوان شعاری برای مشروعیت سیاست‌های خود به‌کار می‌برد. این سیاست‌ها عده‌ای از سطحی‌فکرانِ را که دید دقیق از اوضاع سیاسی ندارند، فریب می‌دهد.

در واقع، هر دولت ملی که شعار اسلام سَر می‌دهد، توانایی انجام کاری برای مسلمانان را ندارد. این دولت‌ها سال‌هاست تحت نام سنی و شیعه به تفرقه‌اندازی میان امت اسلامی مشغول بوده‌اند، و امروز هیچ دولت سنی برای مردم غزه و هیچ دولت شیعه برای مردم لبنان اقدامی انجام نداده‌اند. زیرا هرنوع اقدام اساسی در تضاد با منافع ملی آن‌ها و خواسته‌های امریکا قرار دارد. وقتی امریکا خواستار سرکوب انقلاب سوریه بود، همین حُکام خائن منطقه به میدان آمدند و انقلاب را سرکوب کردند. همین ایران بود که در جنگ افغانستان و عراق امریکایی‌ها را همکاری کرد و به این همکاری علناً افتخار نیز می‌کند. بنابرین زمانی‌که منافع امریکا ایجاب می‌کرد، ایران با شعار شیعه‌گرایی و ملی‌گرایی از برخی گروه‌های نیابتی حمایت می‌کرد؛ اما امروز که سیاست‌ و پالیسی امریکا تغییر کرده، ایران نیز به تناسب آن، سیاست خود را تغییر داده است. این واقعیت نشان می‌دهد که این دولت‌ها تنها به منافع ملی خود و دستور قدرت‌های خارجی، به‌ویژه امریکا، عمل می‌کنند، نه برای منافع اسلام و مسلمانان.

بنابراین، هیچ فرد و هیچ گروهی نباید به حمایت از این حُکام، به‌ویژه حُکام ایران، امید ببندد. این حُکام برای بقای خود آماده‌اند به هر گروه، قوم و مذهبی خیانت کنند. در مقابل، حزب‌التحریر دارای قیادتی است که به مردم خود دروغ نمی‌گوید، به تعصبات مذهبی آلوده نیست و تمام مسلمانان را به سوی تأسیس خلافت راشده ثانی دعوت می‌کند. زیرا تنها با برپایی خلافت بر منهج نبوت است که می‌توان حُکام مخلص داشت که حمایت از مسلمانان، اعم از سنی و شیعه، را جزء اساسی رسالت ایمانی خود می‌دانند. چنانچه رسول الله صلی‌الله علیه وسلم فرمودند:

«إِنَّمَا الإِمَامُ جُنَّةٌ يُقَاتَلُ مِنْ وَرَائِهِ وَيُتَّقَى بِهِ» (رواه البخاري وأبو داود)

إمام(خلیفه) مسلمین سپر است که به امر وی جهاد کرده می شود و به تدبیر او مسلمین از شر دشمن حفاظت می شوند.

دفتر مطبوعاتی حزب‌التحریر ـ ولایه افغانستان

ادامه مطلب...

منطقه‌ی بلوچستان بین پاکستان، افغانستان و ایران

  • نشر شده در سیاسی

(ترجمه)

سوال:

 در تاریخ ۱۴ سپتمبر ۲۰۲۴، دارالهلال اعلام کرد که: «پلیس پاکستان امروز شنبه خبر داد که دست‌کم دو نفر از اعضای آن‌ها در انفجاری نزدیک یک اتوبوس پلیس در شهر کویته، مرکز ایالت بلوچستان در جنوب غربی کشور، کشته شدند.» پاکستان پیش از این شاهد گسترده‌ترین حملات در سال‌های اخیر بود که در چارچوب یک شورش قومی از سوی افراد مسلح برای دهه‌ها ادامه داشته است «که در آن بیش از ۷۳ نفر در چندین حمله کشته شدند.» در بیانیه‌ای که از طریق ایمیل به خبرنگاران ارسال شد، گروه ارتش آزادی بلوچستان مسئولیت این حملات را به عهده گرفت. (منبع: الحرة، ۲۷ اگست ۲۰۲۴) چرا این حملات در بلوچستان افزایش یافته است؟ آیا بریتانیا در ایجاد مشکلات برای ارتش نقش دارد؟ آیا امریکا خودش مشکلاتی ایجاد می‌کند تا ارتش را از کشمیر اشغالی و هند دور کند؟ آیا هند نیز در این امر دخیل است؟ و آیا چین نقشی در این مسائل دارد؟

جواب: برای روشن کردن پاسخ به سوالات مطرح‌شده، نکات زیر را بررسی می‌کنیم:

نخست: منطقه بلوچستان بین پاکستان، افغانستان و ایران واقع شده است. در جنوب غرب پاکستان، به نام ایالت بلوچستان پاکستانی شناخته می‌شود و مرکز آن شهر کویته است. در جنوب شرق ایران، به عنوان شهر سیستان-بلوچستان با مرکزیت شهر زاهدان قرار دارد. این منطقه بیش از ۱۰۰ کیلومتر به داخل افغانستان گسترش یافته و شامل قسمت‌هایی از شهر‌های نیمروز، هلمند و قندهار است. از نظر جمعیت، بخش پاکستانی بلوچستان از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است و حدود ۲۰ میلیون بلوچ و پشتون در آن ساکن‌اند. مساحت این منطقه حدود ۴۴ درصد از خاک پاکستان را تشکیل می‌دهد و نزدیک به ۶ درصد از جمعیت کل پاکستان، که حدود ۲۴۰ میلیون نفر است، در آن زندگی می‌کنند. بلوچستان یکی از غنی‌ترین مناطق پاکستان از نظر منابع طبیعی، به‌ویژه گاز و معادن، محسوب می‌شود و به عنوان یکی از بزرگ‌ترین ذخایر مس و طلا در جهان به شمار می‌رود. به عنوان نمونه، شرکت باریک گلد کانادا حدود ۵۰ درصد از معدن ریکو دیک واقع در بلوچستان را در اختیار دارد.

علاوه بر این، بلوچستان به عنوان یک نقطه‌ی کلیدی در پروژه‌ی کریدور اقتصادی چین-پاکستان در نظر گرفته می‌شود که تحت طرح «یک کمربند، یک جاده» چین تأمین مالی می‌شود و به دریای عرب و بندر گوادر در نزدیکی خلیج عمان متصل است. در کنار این، چین در حال ساخت یک میدان هوایی بین‌المللی در بندر گوادر است. به همین دلیل، ایالت بلوچستان در پاکستان از اهمیت بسیاری برخوردار است. بخش ایرانی این منطقه حدود ۳ میلیون نفر جمعیت دارد، در حالی‌که جمعیت بلوچ‌ها در افغانستان کمتر از یک میلیون نفر تخمین زده می‌شود. مردم بلوچستان در این سه کشور عمدتاً مسلمانان سنی هستند و اسلام به این مناطق در سال ۲۳ هجری در زمان خلافت سیدنا عمر بن خطاب رضی الله عنه وارد شد. پس از برخی آشفتگی‌ها که ناشی از سلطه‌ی پادشاهی هندوسند بود، خلافت اسلامی در زمان خلافت سیدنا معاویه رضی الله عنه دوباره کنترل این مناطق را به دست آورد و آن‌ها را فتح کرد. هم‌چنین، خلیفه‌ی اموی عبد الملک بن مروان این مناطق را به عنوان پایگاهی برای فتح سرزمین سند برگزید.

دوم: در ایالت بلوچستان پاکستان، چندین گروه جدایی‌طلب قومی وجود دارند که از اواخر دهه ۱۹۶۰ علیه ارتش پاکستان جنگ‌های چریکی را آغاز کرده‌اند. معروف‌ترین و بزرگ‌ترین این گروه‌ها، ارتش آزادی بلوچستان است که در سال ۲۰۰۰ تأسیس شده است. این گروه به‌طور محلی با گروه قدیمی‌تری به نام جبهه آزادی بلوچستان که در سال ۱۹۶۴ تأسیس شده و جنگ‌های چریکی علیه ارتش پاکستان را آغاز کرده، همکاری می‌کند. این گروه هم‌چنین در عملیات‌های علیه ارتش ایران در داخل این کشور نیز شرکت کرده است. علاوه بر این، گروه‌های دیگری با وزن کمتر نیز در این منطقه فعال هستند و مانند سایر گروه‌های مسلح که به تأمین مالی و تسلیحات نیاز دارند. جدایی‌طلبان بلوچستان نیز به سرعت به عنوان هدفی برای دستگاه‌های اطلاعاتی مختلف تبدیل شدند.

با اشغال افغانستان توسط شوروی در سال ۱۹۷۹ و تبدیل پاکستان به پایگاهی برای مجاهدین علیه شوروی، مسکو به حمایت از گروه‌های جدایی‌طلب در بلوچستان پرداخت تا به پاکستان آسیب برساند. هم‌چنین با پیروزی انقلاب خمینی در ایران و آغاز جنگ ایران و عراق، رژیم عراق از این گروه‌ها (ارتش آزادی بلوچستان) حمایت کرد تا در ایران عملیات نظامی انجام دهند. علاوه بر این، هند نیز به‌دلیل تنش‌های خود با پاکستان در مورد کشمیر، از این گروه‌ها حمایت می‌کرد. در این راستا، امریکا نیز به منظور تبدیل هند به یکی از ارکان محوری خود در برابر چین، از این گروه‌ها در بلوچستان پشتیبانی کرد تا ارتش پاکستان را درگیر کشمکش‌های داخلی کند و آن را از مرزهای هند و کنترل آن در جامو و کشمیر دور نگه دارد.

سوم: این‌ها حقایق سیاسی ضروری برای درک واقعیت حملات و جنگ‌های چریکی هستند که توسط گروه‌ها یا جناح‌های مسلح در بلوچستان علیه ارتش پاکستان انجام می‌شود. با پیگیری این حملات و تحولات آن‌ها طی چند دهه، به موارد زیر می‌رسیم:

1. پیش از اشغال افغانستان توسط امریکا، دولت‌های پاکستان با این گروه‌ها در ارتباط بودند و با آن‌ها پیمان‌های صلح می‌بستند. بنابراین، دهه ۹۰ میلادی دوره‌ای از آرامش نسبی بود. اما از سال ۲۰۰۳، حملات این گروه‌ها، به‌ویژه ارتش آزادی‌بخش بلوچستان، به‌شدت افزایش یافت و گستردگی بیشتری پیدا کرد. پاکستان به پاسخ آن، در سال ۲۰۰۶ رهبر جدایی‌طلب بلوچستان، نواب اکبر بوگتی، را کشت و اوضاع بحرانی شد.

2. پاکستان در روزهای ۲۵ و ۲۶ اگست ۲۰۲۴ شاهد گسترده‌ترین حملات ارتش آزادی‌بخش بلوچستان طی سال‌های اخیر بود. شدیدترین حملات در روز دوشنبه ۲۶ اگست ۲۰۲۴ در شاهراهی که بلوچستان و پنجاب را به منطقه‌ی موسی متصل می‌کند، رخ داد. به گفته منابع محلی، افراد مسلح اتوبوس‌ها و موتر‌ها را متوقف کرده و پس از بررسی هویت، ۲۳ کارگر اهل پنجاب را به ضرب گلوله کشتند. هم‌چنین ارتش پاکستان اعلام کرد که ۲۱ نفر از جدایی‌طلبان مسلح را در بلوچستان کشته است. بر اساس آماری از مؤسسه‌ی مطالعات صلح پاکستان، مستقر در اسلام‌آباد، در سال ۲۰۲۳ حدود ۱۱۰ حمله و در ماه‌های ابتدایی ۲۰۲۴ حدود ۶۲ حمله انجام شده است. (منبع: الجزیره، ۲۶ اگست ۲۰۲۴)

3. پلیس پاکستان امروز شنبه اعلام کرد که حداقل دو نفر از نیروهایش در انفجاری که نزدیک یک اتوبوس پلیس در شهر کویته، مرکز استان بلوچستان در جنوب غربی کشور رخ داد، کشته شده‌اند. بر اساس گزارش‌های اولیه، این انفجار ناشی از بمب کار گذاشته‌شده در کنار جاده بوده است. منبع: )دارالهلال، ۱۴ سپتمبر ۲۰۲۴)

چهارم: علاوه بر هدف قرار دادن ارتش و پلیس پاکستان، این گروه‌ها به‌طور خاص چینی‌ها و پروژه‌های چینی در چارچوب کریدور اقتصادی چین در پاکستان را هدف قرار داده‌اند. می‌توان به تفصیل این حملات به شرح زیر اشاره کرد:

1. در بلوچستان پروژه‌های بزرگ متعددی وجود دارد که توسط چین مدیریت می‌شوند. در یکی از موارد، پنج چینی که در ساخت سد داسو در ایالت خیبرپختونخوا مشغول به کار بودند، همراه با راننده پاکستانی‌شان در یک حمله انتحاری کشته شدند. (منبع: الحرة، ۲۷ اگوست ۲۰۲۴)

2. شش نفر در انفجاری که کاروان‌شان به حمله انتحاری مواجه شد، جان باختند. این سومین حمله بزرگ به منافع چینی در پاکستان در طول یک هفته اخیر است. دو انفجار قبلی یک پایگاه هوایی و یک بندر استراتژیک در ایالت بلوچستان در جنوب غربی کشور را هدف قرار داده بودند، جایی که چین میلیاردها دالر در پروژه‌های زیربنایی سرمایه‌گذاری کرده است. (منبع: الشرق الأوسط، ۲۶ مارچ ۲۰۲۴)

3. ارتش آزادی‌بخش بلوچستان شامل گردان مجید است که عملیات "انتحاری" را انجام می‌دهد. یکی از برجسته‌ترین حملات آن، انفجار "انتحاری" در یک مؤسسه چینی در دانشگاه کراچی واقع در ایالت سند بود که در اپریل ۲۰۲۲ رخ داد. (منبع: الجزیره نت، ۱ /۲/ ۲۰۲۴)

4. این حملات بارها تکرار شده‌اند: از قتل مهندسان چینی در اگست ۲۰۱۸ (رویترز، ۱۱ اگوست ۲۰۱۸) تا حمله به کنسولگری چین در کراچی در نوامبر ۲۰۱۸ (اسکای نیوز عربی، ۲۳ نوامبر ۲۰۱۸) و هم‌چنین حمله به یک هوتل لوکس در شهر گوادر در بلوچستان در می ۲۰۱۹ (الحرة، ۱۲ می ۲۰۱۹) که معمولاً چینی‌ها در آن اقامت دارند و در آنجا بندر معروفی که چین ایجاد کرده، واقع شده است.

5. جدایی‌طلبان هم‌چنین به منافع چینی و چینی‌هایی که در بلوچستان فعالیت دارند، حمله می‌کنند. به تازگی، در تاریخ ۱۳ اگست ۲۰۲۴،  به کاروانی که مهندسان چینی را به بندر گوادر می‌برد، حمله کردند. حوادث مشابهی در گذشته نیز رخ داده که در آن‌ها، دانشگاهیان چینی که در پروژه کریدور اقتصادی چین و پاکستان مشغول به کار بودند، جان خود را از دست دادند. این پروژه یکی از ارکان ابتکار "کمربند و جاده" چین به شمار می‌آید. شهباز شریف، نخست‌وزیر پاکستان، اظهار داشت: «این حملات هدفشان آسیب زدن به کریدور اقتصادی چین و پاکستان است.» (منبع: العربی، ۳۰ اگست ۲۰۲۴)

پنجم: در مورد طرف‌هایی‌که این حملات را علیه منافع چین و ارتش پاکستان هدایت می‌کنند، باید گفت که هند و پشت سر آن، امریکا است:

  1. منافع هند در این حملات به ارتش پاکستان را می‌توان در نکات زیر یافت:

الف) در سال 2018، روزنامه ذانیوز اینترنشنال در گزارش‌های امنیتی اشاره کرد که هند بیش از 50 میلیارد روپیه (261 میلیون دالر) برای ضربه زدن به کریدور اقتصادی از طریق ایجاد ناآرامی در بلوچستان اختصاص داده است. (منبع: الجزیره نت، 15 می 2022)

ب) رئیس ستاد ارتش پاکستان، جنرال راحیل شریف و نخست‌وزیر محلی ایالت بلوچستان، به همراه رضا ربانی رئیس مجلس سنای پاکستان، سازمان استخبارات هند را به دخالت در این مسئله متهم کردند. شریف اشاره کرد که هند قصد دارد پروژه‌های بزرگ اقتصادی به ارزش 46 میلیارد دالر را که چین در ایالت بلوچستان آغاز کرده است تخریب کند. دهلی نو نگران است که این پروژه‌ها به اقتصادش آسیب بزند. او گفت: «این تلاشی برای بی‌ثبات کردن امنیت در این ایالت و هدف قرار دادن پروژه کریدور اقتصادی بین پاکستان و چین است.» (منبع: نون پست، 18 اگوست 2016)

ج) این گروه دوباره در صحنه ظاهر شد؛ پس از آنکه مسئولیت یک حمله انتحاری را که در 29 جون گذشته بازار بورس پاکستان در شهر کراچی، پایتخت اقتصادی کشور را هدف قرار داد و منجر به کشته شدن هفت نفر شد، بر عهده گرفت. بلافاصله پس از این حمله، پاکستان هند را به برنامه‌ریزی آن و حمایت از ارتش آزادی‌بخش بلوچستان و تمامی گروه‌های جدایی‌طلب بلوچ متهم کرد. (مبنع: العربی الجدید، 12 جولای 2020)

د) پاکستان در تاریخ 9 اپریل 2023، گلزار امام، رهبر و بنیان‌گذار ارتش ملی بلوچستان را که در جنوری 2022 تأسیس شده بود و مسئول ده‌ها حمله در بلوچستان و پنجاب بود، دستگیر کرد. بخش رسانه‌ای ارتش پاکستان اعلام کرد که سازمان استخبارات ارتش اظهار داشته است: «گلزار امام به هند و افغانستان سفر کرده و دستگاه‌های استخباراتی دشمن تلاش داشتند او را برای اقدامات علیه پاکستان و منافع ملی آن به کار گیرند.» (منبع: الجزیره، 12 سپتامبر 2023)

2. اما منافع امریکا از حملات ارتش بلوچستان در موارد زیر نمایان می‌شود:

الف) هند از سال 2014 تاکنون تحت حکومت مزدوران امریکا در حزب بهاراتیا جاناتا به رهبری مودی است که سیاست‌های امریکا در قبال چین را اجرا می‌کند. بنابراین، هر اقدامی‌که هند علیه چین انجام داده یا انجام می‌دهد، در راستای خدمت به منافع امریکا با استفاده از ابزارهای هندی است.

ب) حنا ربانی، وزیر امور خارجه پاکستان، به ایالات متحده امریکا درباره‌ی دخالت در امور داخلی کشورش هشدار داد. این هشدار پس از آن بود که کنگره امریکا قطعنامه‌ا‌ی را تصویب کرد که خواستار حق تعیین سرنوشت برای ایالت بلوچستان شد. با این حال، وزیر امور خارجه پاکستان اعلام کرد که می‌داند این قطعنامه سیاست رسمی دولت امریکا را منعکس نمی‌کند. (منبع: بی‌بی‌سی، 20 فبروری 2012)

ج) در سال 2022، ایالات متحده توافق‌نامه‌ی با دولت بلوچستان برای ساخت اولین مدرسه‌ی تحقیقاتی پلیس در این ایالت امضا کرد که به ایالات متحده نقش عمده‌ای در توسعه تحقیقات قانونی، تحقیقات پلیسی و نظم و قانون در این منطقه داد. این موضوع مقدمه‌ای برای دخالت امریکا در امور بلوچستان شد!

ششم: بدین ترتیب، می‌بینیم که امریکا از این جنبش‌های قومی جدایی‌طلب در بلوچستان برای تهدید منافع چین در راستای سیاست‌های خود بهره‌برداری می‌کند. به نظر می‌رسد که امریکا و هند، که به دنبال ضربه زدن به منافع چین هستند و در این زمینه همکاری دارند؛ زیرا هند در حال رویارویی با چین به دلیل اختلافات مرزی و به نفع منافع امریکاست و تمام این اهداف امریکایی اکنون به واقعیت پیوسته‌اند.

ارتش پاکستان در مناطق داخلی خود مشغول شده و از هند، به‌ویژه کشمیر، دور مانده است و به جای آن در بلوچستان به مبارزه با شورش‌ها و پیگیری گروه‌های جدایی‌طلب پرداخته است و در پی افزایش تنش‌ها در این منطقه، دولت پاکستان 80 هزار سرباز برای مقابله با سازمان‌های بلوچ مستقر کرده است. (منبع: الجزیره نت، 1 فبروری 2024)

اظهارات و تهدیدات معمول پاکستان علیه هند به فراموشی سپرده شده و به جای آن، تهدیدات جدیدی علیه تروریسم و شورشیان مطرح شده است. بدین ترتیب، جبهه هند از سوی پاکستان تأمین شده و ارتش هند در امتداد مرزهایش با چین مستقر شده و در نتیجه درگیری‌های در آنجا به وجود آمده که امریکا به دنبال مشغول کردن چین به رویارویی با هند است.

هفتم: و اما بریتانیا، با اینکه شواهد روشنی از فعالیت‌های آن یا مزدورانش در خلیج فارس و بلوچستان پاکستان وجود ندارد، انشقاقی در ارتش آزادی‌بخش بلوچستان در سال 2010 به رهبری مهران مری، که دارای تابعیت بریتانیایی بود، ارتش بلوچ متحد را تأسیس کرد (منبع: الجزيرة نت، ۱/۲/۲۰۲۴) می‌تواند نشانی از تلاش‌های بریتانیا برای نفوذ در میان گروه‌های جدایی‌طلب در بلوچستان باشد. با این حال، تأثیر آن در مقایسه با امریکا و هند بسیار اندک است. نفوذ بریتانیا در هند و پاکستان به طور قابل توجهی کاهش یافته، چرا که در هردو کشور، حکومت تحت کنترل مزدوران امریکاست.

هشتم: خلاصه موارد فوق:

1. نظام حکومتی در پاکستان باید به مسأله بلوچستان، که بخشی از سرزمینش است، به‌طور شرعی، با عدالت و نیکی رسیدگی کند و از مالکیت عمومی در اراضی بلوچستان برای همه شهروندان، از جمله بلوچ‌ها، بهره‌برداری کند. اما به جای آن، این مشکل را به‌صورت امنیتی با قتل و بازداشت حل کرد، نه با حسن تدبیر چنانکه در اسلام بیان شده است:

«الْإِمَامُ رَاعٍ وَمَسْئُولٌ عَنْ رَعِيَّتِهِ» (رواه البخاری)

ترجمه:‌ امام، نگهبان است و مسئول رعیّت خود می‌باشد.

2. هم‌چنین، سازمان‌های مسلح در بلوچستان نباید اجازه دهند که دشمنان اسلام (امریکا و هند) از آن‌ها علیه سرزمین‌شان سوءاستفاده کنند و نباید به دنبال جدایی و تجزیه دولت باشند، زیرا این موضوع در اسلام امری بزرگ و گناهی بزرگ به شمار می‌رود. مسلمانان امت واحدی هستند که تجزیه‌پذیر نیستند.

﴿إِنَّ هَذِهِ أُمَّتُكُمْ أُمَّةً وَاحِدَةً وَأَنَا رَبُّكُمْ فَاعْبُدُونِ﴾

ترجمه: این امت شما، امتی واحد است و من پروردگار شما هستم، پس مرا عبادت کنید.

3. سومین و خطرناک‌ترین جنبه اینست که نظام حکومتی در پاکستان به امریکا وابسته است و به جای متمرکز شدن بر امور داخلی خود و آزادسازی کشمیر، دستورهای آن‌ها را اجرا می‌کند. از سوی دیگر، گروه‌های جدایی‌طلب در بلوچستان به کفار و مشرکان تکیه کرده‌اند و همه این‌ها در اسلام ممنوع است.

﴿وَلَنْ يَجْعَلَ اللهُ لِلْكَافِرِينَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ سَبِيلا﴾

ترجمه: و هرگز الله (سبحانه وتعالی) کافران را بر مؤمنان چیره نخواهد ساخت.

3. تنها چیزی‌که می‌تواند اتحاد واقعی مردم پاکستان را بازگرداند، اجرای احکام اسلام و گسترش مفهوم برادری اسلامی حقیقی است. هم‌چنین، باید برنامه‌ی برابری میان تمامی مسلمانان در بهره‌برداری از عواید مالکیت عمومی مانند گاز و معادن و غیره را پیاده‌سازی کرد تا ظلم، فقر و حاشیه‌نشینی از مردم مسلمان بلوچستان و سایر ملت‌های اسلامی برطرف شود. اسلام به شدت نعرات قومی را رد کرده و آن‌ها را ممنوع کرده است و میان مسلمانان برادری برقرار نموده است.

﴿إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ فَأَصْلِحُوا بَيْنَ أَخَوَيْكُمْ وَاتَّقُوا اللهَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ﴾

ترجمه:‌فقط مؤمنان برادریکدیگرند؛ پس میان برادران خود صلح و صفا بر قرار کنید و از الله سبحانه و تعالی ترس و پروا داشته باشید تا مورد رحمت قرار گیرید.

در عین حال، این برادری اسلامی باید آن‌ها را به همکاری با فعالان برای تأسیس دولت واحدشان، خلافت راشده، که منبع وحدت و عزت آن‌ها و حقیقت برادری‌شان است، سوق دهد، و این همان کامیابی بزرگ است.

﴿وَيَوْمَئِذٍ يَفْرَحُ الْمُؤْمِنُونَ(4) بِنَصْرِ اللهِ يَنْصُرُ مَنْ يَشَاءُ وَهُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ﴾

ترجمه:‌ در آن روز مومنان شادمان می‌شوند (آری خوشحال می‌شوند) از یاری الله سبحانه و تعالی،‌ الله سبحانه و تعالی هر کسی را که بخواهد یاری می‌دهد و او بس چیره (بر دشمنان خود) و بسیار مهربان (در حق دوستان خویش) است.

۱۴ ربيع الأول ۱۴۴۶هـ.ق.

۱۷ اگست ۲۰۲۴م

مترجم:‌ احمد صادق امین

 

ادامه مطلب...

به مادران همسران، خواهران و دخترانِ اهل قدرت در ارتش‌های مسلمانان!

(ترجمه)

این نامه‌ای است از زنان رنج‌دیدۀ امت اسلامی که به شما، مادران افسران و سربازان ارتش‌های مسلمانان و همسران و خواهران شان ارسال می‌شود. آن‌ها پس از الله سبحانه وتعالی، امیدها را برای توقف جنگ وحشیانه علیه غزه و آزادسازی سرزمین مبارک فلسطین به دوش می‌کشند.

ما شما را خطاب قرار داده و این نامۀ سرگشاده را برای تان می‌نویسیم؛ زیرا شما تأثیر و ارتباط مستقیمی با فرزندان، همسران و برادران خود از افسران و سربازان ارتش‌های مسلمانان دارید. با امید این‌که کلمات ما به قلب‌ها و گوش‌های شما برسد و آن‌ها را ترغیب و تشویق کنید تا به یاری برادران و خواهران خود در غزه و سراسر فلسطین بشتابند.

این نامه‌ای است که به شما می‌نویسیم تا شما را به عنوان محرک و تشویق‌کننده‌ای برای آن‌ها معرفی کنیم تا مکلفیت خود را در حفاظت از فرزندان این امت و دفاع از آن‌ها در برابر هر آنچه که امنیت و زندگی‌شان را تهدید می‌کند، انجام دهند.

ما به شما خطاب می‌کنیم تا به نقش بزرگی که الله سبحانه وتعالی به شما سپرده است، توجه کنید؛ چرا که شما مربیان، همسران و خواهرانی هستید که می‌توانید آن‌ها را به سرعت به یاری مستضعفان این امت در هر کجای دنیا ترغیب و حمایت کنید تا قهرمانانی شوند که جان خود را برای دفاع از دین‌شان فدا کنند و پرچم آن را در برابر ظالمان و دشمنان به اهتزاز درآوردند.

ما ایمان و حب تان را نسبت به دین و امت‌تان می‌ستاییم و ما یقین داریم که شما از این وضعیت رنج می‌برید و قلب‌های تان به خاطر جنایات و نسل‌کشی‌هایی که بر سر برادران تان می‌آید، می‌شکند. بر این اساس، از شما می‌خواهیم فرزندان، پدران و برادران‌تان را به اقدام وادارید تا به تکالیف خود در دفاع از سرزمین‌های اسلامی و حرمات و مقدسات آن‌ها پرداخته و از خون و آبروی مسلمانان دفاع کنند.

ما هیچ شکی نداریم که شما به خاطر آنچه مشاهده کرده‌اید و به خاطر استغاثات زنان و فریادهای کودکان، اشک ریخته‌اید و قطعاً از ظلم‌های رژیم صهیونیستی و هم‌پیمانانش خشمگین هستید. شما ناراضی هستید از آنچه بر خواهران تان می‌گذرد و آرزو می‌کنید که کاش می‌توانستید به یاری و حمایت آن‌ها بشتابید و آسیب دشمن را از آن‌ها دور کنید. اما شما قادر به این کار نیستید؛ زیرا مسئله به اهل قدرت وابسته است که همان فرزندان، پدران و برادران شما هستند. شما می‌توانید با تشویق آن‌ها به خروج از پناهگاه‌ها و انجام نقش واقعی‌شان، به یاری خواهران تان بشتابید.

ای خواهران عزیز! ما این نامه را به شما از منطق عقیدۀ اسلامی می‌نویسیم؛ عقیده‌ای که ما و شما و خویشاوندان تان در ارتش‌های مسلمانان به آن باورمندیم. این عقیده مؤمنان را برادر یکدیگر خوانده و بر مسلمان واجب می‌کند که به یاری برادر مسلمانش بشتابد. الله سبحانه وتعالی فرموده است:

﴿قَاتِلُوهُمْ يُعَذِّبْهُمُ اللّهُ بِأَيْدِيكُمْ وَيُخْزِهِمْ وَيَنصُرْكُمْ عَلَيْهِمْ وَيَشْفِ صُدُورَ قَوْمٍ مُّؤْمِنِينَ﴾ [توبه: 14]

ترجمه: ای (مؤمنان)! با آن کافران بجنگید تا الله آنان را با دست شما عذاب کند و خوارشان دارد و شما را بر ایشان پیروز گرداند و (با فتح و پیروزی مؤمنان بر کافران) سینه­های اهل ایمان را شفا بخشد (و بر دل­های زخمی ایشان مرهم نهد و درد دیرینۀ أذیت و آزار کفار را از درون آنان بزداید).

چگونه ممکن است کسی که سلاح به دست دارد و بر آن آموزش دیده است، دعوت الله سبحانه وتعالی و پیامبرش را پاسخ ندهد؟ این وظیفه‌ و مکلفیتی است که الله سبحانه وتعالی به او محول کرده است. اگر فرزندان، پدران، همسران و برادران شما برای چنین روزهایی به ارتش نپیوسته‌اند، پس برای چه روزی پیوسته اند؟ و اگر این صحنه‌ها و جنایات در آن‌ها غیرت و مردانگی  را بر نییگیزاند، پس چه نوع صحنه‌هایی می‌تواند آن‌ها را به قیام وادارد؟

این عقیدۀ ما، عقیده‌ای است که دوستی و یاری رساندن را مختص به الله سبحانه وتعالی و بندگان مؤمنش گشتانده و برائت از کافران و یاران شان را واجب می‌سازد. ما شما را به الله سبحانه وتعالی قسم می‌دهیم که نقش خود را به درستی ایفا کنید و خویشاوندان تان در ارتش را به اطاعت از الله و پیوستن به صفوف دین و امت خود ترغیب کنید و از حکام خائن برائت جسته و از دستورات آن‌ها که شما را از یاری برادران مستضعف‌تان در غزه و جاهای دیگر بازداشته است، سرپیچی کنید؛ زیرا این دستورات شما را مجبور به استفاده از سلاح علیه هم‌نژادان و برادران تان در مناطقی مانند سودان کرده و یا در جنگ‌های نیابتی به نفع مستعمره‌نشینان خارج از کشور، هم‌چون اقداماتی‌که اردوغان در لیبی و امارات و عربستان در یمن انجام داده‌اند، مشغول می‌گرداند.

به آن‌ها یادآوری کنید که هیچ طاعتی برای مخلوق در معصیت خالق جائز نیست و این حکام در روز قیامت از شما بیزاری جسته و به شما هیچ کمکی نخواهند کرد، چنان‌که الله سبحانه وتعالی فرموده است:

﴿إِذْ تَبَرَّأَ الَّذِينَ اتُّبِعُوا مِنَ الَّذِينَ اتَّبَعُوا وَرَأَوُا الْعَذَابَ وَتَقَطَّعَتْ بِهِمُ الْأَسْبَابُ * وَقَالَ الَّذِينَ اتَّبَعُوا لَوْ أَنَّ لَنَا كَرَّةً فَنَتَبَرَّأَ مِنْهُمْ كَمَا تَبَرَّءُوا مِنَّا كَذَلِكَ يُرِيهِمُ اللهُ أَعْمَالَهُمْ حَسَرَاتٍ عَلَيْهِمْ وَمَا هُم بِخَارِجِينَ مِنَ النَّار﴾ [بقره: 166 - 167]

ترجمه: ‏در آن هنگام كه (رستاخيز فرا میرسد و پيروان سرگشته از رهبران گمراهكننده میخواهند كه رستگارشان سازند و) رهبران از پيروان خود بيزاری می‌جويند (و نسبت به آنان اظهار ناشناسی و بيگانگی می‌كنند) و عذاب را مشاهده مينمايند و روابط (و پيوندهای مودّت و محبّتی كه در دنيا ميان شان بود) گسيخته میگردد (و دست شان از همه جا كوتاه میشود).‏ و (در اين موقع) پيروان میگويند: كاش بازگشتی (به دنيا) میداشتيم تا از آنان بيزاری جوئيم، همان گونه كه آنان (امروزه) از ما بيزاری جستند (و ناآشنايمان ناميدند. آری) اين چنين الله كردارها شان را به گونۀ حسرتزا و اندوهباری نشان ايشان میدهد و آنان هرگز از آتش (دوزخ) بيرون نخواهند آمد.‏

ای مادران، همسران، دختران و خواهران سربازان و افسران ارتش‌های مسلمانان! ما می‌دانیم که هر یک از شما نگران نزدیکان خود هستید و آرزوی خیر برای آن‌ها داشته و کوچک‌ترین ضرری را برای شان روا ندارید؛ پس آن‌ها را به عمل وادارید و از عذاب الله سبحانه وتعالی بترسانید؛ عذابی‌که ممکن است بر آن‌ها نازل شود و در دنیا و آخرت از یاری بازمانند؛ اگر به ترک نصرت زنان، کودکان، پیرمردان و مردان در غزه و دیگر نقاط سرزمین مبارک ادامه دهند. رسول الله ﷺ می‌فرماید:

«مَا مِنْ امْرِئٍ يَخْذُلُ امْرَأً مُسْلِماً فِي مَوْضِعٍ تُنْتَهَكُ فِيهِ حُرْمَتُهُ، وَيُنْتَقَصُ فِيهِ مِنْ عِرْضِهِ، إِلَّا خَذَلَهُ اللهُ فِي مَوْطِنٍ يُحِبُّ فِيهِ نُصْرَتَهُ. وَمَا مِنْ امْرِئٍ يَنْصُرُ مُسْلِماً فِي مَوْضِعٍ يُنْتَقَصُ فِيهِ مِنْ عِرْضِهِ، وَيُنْتَهَكُ فِيهِ مِنْ حُرْمَتِهِ، إِلَّا نَصَرَهُ اللهُ فِي مَوْطِنٍ يُحِبُّ نُصْرَتَهُ» (رواه أحمد وأبو داود)

ترجمه: هیچ‌کسی مرد مسلمانی را در جایی که حرمتش نقض می‌شود و آبرویش در خطر است، رها نمی‌کند، مگر این‌که الله نیز او را در جایی که به یاری‌اش نیاز دارد، رها می‌کند. و هیچ‌کسی به یاری مسلمانی در جایی که آبرویش در خطر است و حرمتش زیر پا گذاشته می‌شود، نمی‌شتابد، مگر این‌که الله نیز در جایی که به یاری‌اش نیاز دارد، او را یاری می‌کند.

ای خواهران! دست‌های خویشاوندان خود در ارتش را بگیرید تا نام‌های خود را در صفحات عزت دنیا و آخرت ثبت کنند؛ نام‌هایی که با سعد بن معاذ و اسید بن حضیر، که پیامبر را یاری کردند و به دعوت او پاسخ دادند و به برپایی دولت اسلام کمک کردند، نوشته شود.

آن‌ها را تحریک کنید تا انصار این زمان باشند و نام‌های شان در صفوف رهبران بزرگ مانند: المعتصم و محمد بن قاسم و دیگرانی که به ندای مستضعفان و استغاثات شان پاسخ دادند، نوشته شود. نام‌های شان باید در صفوف فاتحان و آزادکنندگان مسجد الاقصی، جایی‌که پیامبرشان به آنجا سفر کرده و قبلۀ اول شان بوده است، ثبت شود، در کنار عمر بن خطاب و صلاح‌الدین ایوبی. نام‌های شان باید در صفوف کسانی باشد که بشارت‌های پیامبر ﷺ و وعده‌های رب العالمین را دربارۀ خلافت، تمکین، مبارزه با یهود و ورود اسلام به هر خانه‌ای به حقیقت تبدیل کردند، همان‌طور که فتح قسطنطنیه به دست محمد فاتح تحقق یافت.

ای مادران، همسران، دختران و خواهران سربازان و افسران ارتش‌های مسلمانان! شایسته است که شما در برابر نزدیکان تان موضعی قاطع بگیرید و آن‌ها را به یاری اسلام و مسلمانان فراخوانید؛ حرکتی‌که رضایت الله سبحانه و رسولش و مؤمنان را جلب کند. ما به وجود بذرهای خیر در وجود شما و آن‌ها باورمندیم. امّت اسلام زاینده است و از دل آن، فرزندان مخلص و غیرت‌مند متولد می‌شوند که به اذن الله سبحانه وتعالی، خیر و برکت زیادی را به ارمغان خواهند آورد.

این پیام ما به شماست! پروردگارا! ما ادای مسئولیت کرده و پیامت را رساندیم، تو شاهد باش!

بخش زنان دفتر مطبوعاتی مرکزی حزب‌التحریر

 18 ربیع الاول سال 1446هـ.ق.

 21 سپتمبر سال 2024م.

مترجم: محمد مزمل

ادامه مطلب...

خیانت دوام‌دار حکام نالایق و دست‌نشانده علیه امت اسلامی

(ترجمه)

مملكت آل سعود بار دیگر ضرباتی را به قلب امت اسلامی وارد می‌کند و این بار با همکاری حکام نالایق در سرزمین‌های اسلامی، از طریق هروله(رفتن و دویدن) خود برای عادی‌سازی روابط با رژیم غاصب. با وجود تمام جنایات این رژیم در کشتار و ترور مسلمانان در غزه و کرانۀ باختری، ریما بنت بندر آل سعود، سفیر عربستان در امریکا در نشست گفتگوی شرق‌میانه امریکایی در واشنگتن شرکت کرد. این رویداد به عنوان یک "سابقه" از سوی رسانه‌های اسرائیلی توصیف شده و دیگر مقامات بزرگ از جمله سفیران مراکش و بحرین نیز در آن حضور داشتند. وب‌سایت رسمی این نشست اعلام کرده که هدف آن تقویت گفت‌وگوهای مهم بین ایالات متحده و خاورمیانه است و این نشست سالانه به منظور تقویت ائتلاف‌ها و تدوین سیاست‌های آینده برگزار می‌شود.

این اقدامات بدون شک به نفع تلاش‌های این حکام برای آنست که "معاملۀ عادی‌سازی" می‌نامند. گویی که سرزمین فلسطین و مردم آن کالایی هستند که در مجالس و باشگاه‌های خود با ارزان‌ترین قیمت‌ها معامله می‌کنند. رسانه‌های اسرائیلی از یک مقام ارشد نقل کرده‌اند که وی پیش‌بینی کرده که احتمالاً توافق عادی‌سازی میان عربستان و اسرائیل در فاصله بین شروع انتخابات امریکا در نوامبر و تنصیب رئیس‌جمهور جدید در 20 جنوری به امضا برسد؛ با تأکید بر این‌که این امر نیازمند "توقف آتش‌بس در غزه و دیدگاهی دربارۀ حل مسئله فلسطین" است.

این شرایط، به جای پایان دادن به وجود رژیم غاصب اسرائیل، به آن‌ها امنیت می‌دهد. این موضوع را سفیر عربستان نیز در اظهارات خود در کنفرانس اقتصادی جهانی در داووس در جنوری 2024 تأیید کرده و گفته است که «عربستان به خوبی نیاز اسرائیل به احساس امنیت را درک می‌کند و این امنیت نباید به قیمت مردم فلسطین باشد». این اظهارات خود نشان‌دهندۀ خیانت بزرگ حکام آل سعود است که خود را به خدمت یهود درآورده و به آن‌ها حمایت سیاسی و اقتصادی می‌نمایند تا به ظلم و ستم بر مسلمانان در فلسطین ادامه دهند.

با توجه به سخنان آنتونی بلینکن، وزیر خارجۀ امریکا، در یک کنفرانس خبری در هاییتی که گفت: «هنوز امیدوارست که توافقی برای عادی‌سازی روابط بین اسرائیل و عربستان قبل از پایان دورۀ ریاست‌جمهوری جو بایدن در جنوری 2025م به امضا برسد.»

متوجه می‌شویم که این خواسته‌ها از کجا می‌آید و چه کسی این سیاست فاسد را هدایت می‌کند. امریکا به‌طور جدی در تلاش است تا توافقی به دست آورد که عربستان در آن به‌طور علنی رژیم اسرائیل را به رسمیت بشناسد، در ازای برقراری روابط امنیتی قوی‌تر بین ریاض و واشنگتن و ارائه کمک‌های آمریکایی به برنامه هسته‌ای غیرنظامی عربستان که قابلیت غنی‌سازی اورانیوم دارد. امریکا ثبات حکومت آل سعود را در دستان خود به‌عنوان بهای این عادی‌سازی می‌داند؛ همان‌طور که پیش‌تر با امارات، بحرین و مراکش انجام شد و به‌زودی نیز سودان به سمت اعلام این عادی‌سازی حرکت خواهد کرد.

در ادامه، به سخنان سفیر عربستان در مورد وضعیت منطقه اشاره شده است. او گفته است: «هرچه جنگ طولانی‌تر شود، سبب می‌شود که یک رژیم قانون‌شکن روی کار آید یا اشتباهی پیش بیاید که ما را -و من از گفتن این موضوع متنفرم- به دوران حجر یا عقب‌ماندگی بازگرداند. این منطقه‌ای داغ و متلاطم است.» او درک می‌کند که اگر این منطقه ملتهب منفجر شود، به رژیم‌های شان آسیب می‌زند و سلطنت آن‌ها را پایان می‌دهد. این امر نه به دست یک رژیم "هنجارشکن و قانون‌شکن" که او توصیف می‌کند، بلکه به دست یک دولت قوی که به امت اسلامی سلطه و نیرویش را باز می‌گرداند، خواهد بود. این دولت بر مبنای شریعت و عقاید راسخ امت اسلامی ساخته می‌شود و این دولت، خلافت راشدۀ دوم بر منهج نبوت است. این نه بازگشت به دوران حجر، بلکه احیای امت از خواب غفلت و رهایی از عقب‌ماندگی و مبارزه برای آزادی است؛ مبارزه‌ای که تمام این رژیم‌های فاسد و دولت‌های خیانت‌کار را از بین می‌برد و ظلم را پایان می‌بخشد.

ما به این حکام دست‌نشانده این قول الله سبحانه وتعالی را متذکر شده و آن‌ها هشدار می‌دهیم:

‏ ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ لاَ تَتَّخِذُواْ الْيَهُودَ وَالنَّصَارَى أَوْلِيَاء بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاء بَعْضٍ وَمَن يَتَوَلَّهُم مِّنكُمْ فَإِنَّهُ مِنْهُمْ إِنَّ اللّهَ لاَ يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ﴾ ‏[مائده: 51]

ترجمه: ‏ای مؤمنان! يهوديان و مسيحيان را به دوستی نگيريد (و به طريق اوّلی آنان را به سرپرستی نپذيريد). ايشان برخی دوست برخی ديگرند (و در دشمنی با شما يكسان و برابرند). هركس از شما با ايشان دوستی ورزد (و آنان را به سرپرستی بپذيرد) بي‌گمان او از زمرۀ ايشان بشمار است و شكّ نيست كه الله افراد ستم‌گر را (به سوی ايمان) هدايت نمی‌كند.‏

دفتر مطبوعاتی مرکزی حزب‌التحریر

 12 ربیع الاول 1446هـ.ق.

 15 سپتمبر 2024م.

مترجم: محمد مزمل

ادامه مطلب...

قاتل بی‌رحم و طراح کودتا؛ سیسی اکنون به "برادرسیسی" تبدیل شده است!

(ترجمه)

خبر:

رجب طیب اردوغان، رئیس‌جمهور ترکیه، با عبدالفتاح‌السیسی، رئیس‌جمهور مصر که به ترکیه سفر کرده بود، دیدار نمود.

تبصره:

اردوغان، رئیس‌جمهور ترکیه در فرودگاه اسن‌بوغا از عبدالفتاح سیسی، رئیس‌جمهور مصر استقبال نمود. اردوغان و سیسی که برای مدتی در سالن افتخار فرودگاه اسن‌بوغا  با یکدیگر ملاقات کردند، سپس با یک خودروی حکومتی به کاخ ریاست جمهوری رفتند و در کاخ ریاست جمهوری مراسم استقبال رسمی برای سیسی برگزار شد.

عبدالفتاح سیسی پیش از سفر به ترکیه در حساب خود در پلتفرم اکس(توییتر) اعلام نمود که از فرصت دیدار با اردوغان و سفر به ترکیه خوشحال است. او در طول سفرش بر روابط تاریخی عمیق بین مصر و ترکیه تأکید نمود و به روابط سیاسی قوی بین این دو کشور از زمان مصطفی کمال -نابودگر خلافت- اشاره نمود. سیسی افزود: «سفر امروز من (به انقره) و سفر قبلی اردوغان به قاهره نشان‌دهنده‌ی تمایل برای آغاز دوستی و همکاری جدید میان مصر و ترکیه است.» او هم‌چنین در اشاره به وضعیت غزه تأکید نمود که ترکیه کاملاً از دیپلماسی صورت گرفته، حمایت می‌کند و به طرح آمریکایی "راه‌حل ایجاد دو دولت" اشاره نمود.

سیسی گفت: «ما تصمیم گرفتیم که با یکدیگر همکاری کنیم تا بحران انسانی منطقه را حل کنیم و نیاز است تا برای حمایت مردم غزه بیشتر با همدیگر همکاری کنیم. ما توافق کردیم که آتش‌بس را تثبیت کنیم و تخلفات در کرانه باختری را متوقف کنیم و یک دولت فلسطینی با پایتختی قدس شرقی تأسیس شود.»

سيسی از کدام دولت صحبت می‌کند؟ دولت همسایه یا دولت قبایل؟ این دیکتاتور خونریز هیچ‌گاه به غزه اهمیتی نداده است. تنها چیزی‌که برای سیسی مهم است، رضایت اربابش آمریکا است و این‌که منافع آن را در اولویت قرار دهد. او به قدری خائن است که بدون اجازه آمریکا نمی‌تواند آب بخورد. اگر درباره غزه صادق بود، بلافاصله ارتش‌های تحت فرمانش را بسیج می‌نمود و این رژیم یهودی ملعون را از آن سرزمین مبارک بیرون می‌نمود.

در واقع، بدر عبدالعاطی، وزیر خارجه مصر، در بیانیه‌ای ادعاهای مبنی بر ارسال سلاح به غزه از طریق تونل‌ها را رد نمود و اشاره کرد که رژیم یهود نیز می‌داند که مصر به مدت یک دهه با تروریزم جنگیده است و هزاران تونل را کاملاً نابود کرده و هزینه‌های هنگفتی را برای این کار متحمل شده است. آیا واقعاً این خائنان قادر خواهند بود که کنترل غزه را به دست گیرند؟ و چه تفاوتی بین آن‌ها و نتانیاهو در دشمنی با اسلام و مسلمانان وجود دارد؟ در حقیقت این‌ها در دشمنی با اسلام حتی از یهودیان واقعی نیز پیشی گرفته‌اند!

از سوی دیگر، اردوغان در یک کنفرانس خبری که با سیسی برگزار نمود، اظهار داشت که سهم دو کشور در صلح و ثبات منطقه‌ای حیاتی است.» او گفت: «ما توافق کردیم که مشاوره‌های منظم به ویژه در موضوع غزه، انجام دهیم. فلسطین محور مذاکرات ما بود و ما در این موضوع، موضع مشترکی داریم. پایان دادن به نسل‌کشی که به مدت ۱۱ ماه ادامه دارد و توقف آتش‌بس همچنان اولویت ما است.» اردوغان افزود: «(اسرائیل) در تلاش است اراده فلسطینی‌ها را که با بمب و گرسنگی و تشنگی نتوانسته است بشکند، درهم بشکند. از سوی دیگر، مصر در حال میانجی‌گری در مذاکرات بین قطر و آمریکا است و ما نیز از این تلاش‌ها حمایت می‌کنیم. با این حال، موضع سفت و سخت اسرائیل هم‌چنان ادامه دارد. در نهایت، مذاکرات نشان داده‌اند که قصد آن‌ها به شکست و قربانی شدن طرف‌های گفت‌وگو منتهی می‌شود.»

برای اردوغان، کاملاً مایه‌ی شرمساری است که او سیسی را تحسین کرده و بخشی از موفقیت را به او نسبت داده، بدون این‌که به سیسی یادآوری کند که آمریکا او را "دیکتاتور مورد علاقه‌اش" می‌نامد و این‌که چگونه او با بستن درهای کمک‌های مصر، مسلمانان غزه را در میانه‌ی جنگ و گرسنگی نگهداشته است.

اردوغان بارها سیسی را با عبارات "قاتل"، "ظالم"، "رهبر کودتا" و "دیکتاتور" مورد حمله قرار داده و حتی در سال ۲۰۱۹ در مجمع عمومی سازمان ملل حاضر نشد تا در یک میز با سیسی نباشد و این موضع خود را با جمله «من در یک میز با طراحان کودتا نمی‌نشینم و آن‌ها را به رسمیت نمی‌شناسم» دفاع نمود. اما همین اردوغان دست سیسی که سال‌ها با او "چاقویی خون‌آلود" داشت را در پایان سال ۲۰۲۲ فشرد و نهایتاً انتخاب مجدد او به عنوان رئیس‌جمهور را در دسامبر گذشته تبریک گفت. به نظر می‌رسد مهمان بعدی اردوغان که سیسی "قاتل" و "کودتاگر" را با استقبال رسمی پذیرفت و در کاخ برای او ضیافت برگزار نمود، دوباره رئیس‌جمهور سوریه بشار اسد، قاتل مردمش خواهد بود.

بنابراین، این دو رهبر به دستور آمریکا با هم ملاقات نمودند. هم ترکیه و هم مصر ابزارهای فعال آمریکا در منطقه هستند و هر دو به نیابت از آمریکا سیاست‌های منطقه‌ای را هدایت می‌کنند.

﴿وَلَا تَحسَبَنَّ ٱللَّهَ غَٰفِلًا عَمَّا يَعمَلُ ٱلظَّٰلِمُونَ...﴾ [ابراهیم: ۴۲]

ترجمه: هرگز گمان مبر که الله(سبحانه وتعالی) از کردار ستمکاران بی خبر است.

14 ربیع الاول 1446 هـ.ق.

17 سپتامبر 2024م.

مترجم: عبدالرحمن مستنصر

ادامه مطلب...

ای نتانیاهو! یقیناً این عقیدۀ اسلامی است که تو و حامیان تو را به وحشت انداخته است!

(ترجمه)

شهید قهرمان، ماهر الجازی با قهرمانی‌اش که سه تن از جنایتکاران غاصب سرزمین مبارک فلسطین را در گذرگاهی که توسط رژیم اشغال‌گر یهود با همدستی حکام فرومایه و با حمایت کشورهای غربی کافر اشغال شده به قتل رساند، پیام‌های متعددی را به امت اسلامي و جهان رساند. این در  حالی است که امت اسلامی غافل شده اند که این گذرگاه را که بنام(لنبی) می‌نامند به نام یک جنرال نام‌گذاری شده است؛ همان ژنرالی که گفته بود «اکنون جنگ‌های صلیبی به پایان رسید». این سخن را در وقت پیروزی‌اش بر ارتش‌های عثمانی در قدس در سال ۱۹۱۷م اعلام کرد.

قبل از این‌که نتانیاهوی سفاک واکنش‌های مردمی را در اردن نسبت به عملیات شهید قهرمان، ماهر الجازی ببیند، صدایش بلند شده گفت: «این روز سختی است و ما توسط یک ایدئولوژی مرگبار که توسط محور شرارت پیشه ایران رهبری می‌شود، محاصره شده‌ایم.» واکنش‌های مردمی بزرگی که از شادی نسبت به پیروزی آن شهید قهرمان و رساندن پیام‌هایش به مخاطبان حکایت می‌کرد، این ادعای نتانیاهو مبنی بر نسبت دادن این افتخار به ایران را رد کرد؛ چرا که حکام ایران تفاوتی با بقیه حکام فرومایۀ مسلمانان ندارند و شایستۀ این افتخار بزرگ نیست.

اما پیام ما به نتانیاهو ی جنایت‌کار اینست که این روز، تنها روز سخت شما نه؛ بلکه روزهای سخت شما زیاد شده‌اند و ما به شما بشارت می‌دهیم که همۀ روزهای آینده شما به لطف الله متعال سخت خواهند بود. شما همان کسانی هستید که به سرزمین‌های مسلمانان تجاوز کردید و در هر سرزمین مرتکب قتل و کشتار بی‌رحمانه شدید.

عملیات شهید قهرمان، ماهرالجازی باعث شد که نام گذرگاه غصب‌شده (لنبی) در رسانه‌ها و کانال‌های ماهواره‌ای مطرح شود؛ تا کسانی‌که فراموش کرده بودند، به یادآورند که سایه خلافت از قدس برداشته شده و بعد از آن این سایه از تمام جهان ناپدید شد، آن جنرال و مقولۀ آن را به یادآورند از آن روزی‌که کشورهای غربی کافر و یهود، جنگ صلیبی دومی را علیه مسلمانان آغاز کردند؛ جنگی که هم‌چنان ادامه دارد و نتیجه‌ای آن شبیه به نتیجه جنگ‌های صلیبی اول خواهد بود. نتیجه پیروزی درخشان برای عقیدۀ اسلامی و پیروان واقعی آن بوده و این جنگ قبری است که خودتان با دست خود برای تان حفر می‌کنید. با این جنگ موجی خواهد آمد که حکام فرومایه و حامیان آن‌ها را در سرزمین‌های مسلمانان دربرخواهد گرفت و ارتش‌های عظیمی که در یک دست هدایت و نور و در دست دیگرشان ترس و لرزه بر اندام دشمن و قتل شما را خواهد داشت، در آن وقت است که شما واقعاً روزهای سختی را تجربه خواهید کرد و انشاء الله که آن روز نزدیک است.

دفتر مطبوعاتی مرکزی حزب‌التحریر

13 ربیع الاول 1446ه.ق.

10 سبتمبر 2024 م

مترجم: مصطفی اسلام

ادامه مطلب...

سرود ملی ترانه‌ی ملی‌گرایی است که تعصب جاهلیت جدید را زنده نگه می‌دارد

اخیراً سرکنسول حکومت افغانستان در پیشاور پاکستان و همچنین نماینده دیپلوماتیک افغانستان در یک همایش بین‌المللی در ایران از ایستادن به احترام سرود ملی این دو کشور خودداری کردند. این اقدامات با واکنش‌های منفی مقامات پاکستانی و ایرانی مواجه شد و آن را بی‌احترامی به عرف دیپلوماتیک و قوانین بین المللی دانستند.

دفتر مطبوعاتی حزب‌التحریر ـ ولایه افغانستان از این اقدامات تقدیر نموده و آن را نشانه‌ی شجاعت ایمانی و احساس اسلامی می‌داند. در واقع سرود ملی همان ترانه‌ی ملی‌گرایی است که تعصب جاهلیت جدید را زنده نگه می‌دارد. در جهان معاصر، «ملت» منبع حاکمیت و معیار حق و باطل شده ‌است. منافع ملی جایگزین حلال و حرام شده، دولت‌های ملی مانع وحدت امت و بدیل خلافت شده‌اند، مرزهای ملی به خطوط تفرقه میان امت اسلامی بدل شده‌اند و پرچم‌های ملی همچون پرچم‌های جاهلیت بر پیکر تکه‌تکه‌شده امت نصب شده‌اند.

همین ملی‌گرایی است که قضایای مهم امت، مثل قضیه غزه، را به قضیه داخلی فلسطین تقلیل داده و به "اسرائیل" و حامیان جهانی اش جرأت داده است تا دست به نسل کُشی بزنند. بنابراین، ارزش‌های ملی "محترم" نیستند که مذموم دانستن آن بی‌احترامی تلقی شود. متأسفانه، که امروز مفاهیم ملت و ملی‌گرایی چنان تقدیس می‌شوند که گویی در گذشته بت‌ها عبادت می‌شدند؛ برای آن‌ها قربانی داده می‌شد و در دفاع از آن‌ها جنگ‌هایی برپا می‌شد. از این رو، نه تنها احترام به این "بت‌های" جدید حرام است، بلکه واجب است آن‌ها شکسته شوند.

أَتَتَّخِذُ أَصْنَامًا آلِهَةً ۖ إِنِّي أَرَاكَ وَقَوْمَكَ فِي ضَلَالٍ مُّبِينٍ [الانعام:٧٤]

آیا بت‌ها را به‌عنوان معبود خود می‌گیرید؟ من تو و قومت را در گمراهی آشکاری می‌بینم.

ما مسلمانان مخالف عرف بین‌المللی نیستیم، اما از آنجایی که امروزه این عرف با افکار سکولار و ضد اسلامی آلوده شده است، از پیروی آن خودداری می‌کنیم. قوانین بین‌المللی را برخاسته از عقاید سکولار و مخالف با اسلام می‌دانیم.

متأسفانه، برخی از نمایندگان بعداً عذرخواهی کرده و اظهار داشتند که قصد بی‌احترامی به سرود ملی کشور میزبان را نداشته‌اند. ما به آن‌ها می‌گوییم که در عصر غربت اسلام، نباید تحت تأثیر فضای جهانی قرار بگیرند و به توصیه کسانی عمل کنند که تحت نام مصلحت، شریعت را قربانی می‌کنند. اسلام عزیز در هر شرایطی ما را به استقامت در مسیر حق فراخوانده است و بدون شک، در این دوران غربت، اسلام بیشتر از هر زمانی بر صبر و استقامت تأکید می‌کند. همچنین، در فتنه‌های آخرالزمان، فرد صابر کسی است که عمل به اسلام برای او به مانند گرفتن قوغ (آتش) در دست باشد؛ چراکه او تحت تأثیر هیچ قدرت، هیچ فضای سیاسی، هیچ منفعت و مصلحت، و هیچ دستور و فرمایشی قرار نمی‌گیرد.

این یک واقعیت مسلم است که هرچه بیشتر وارد نظم سکولار جهانی شوید، حتی کوچک‌ترین احساس اسلامی‌تان سرکوب خواهد شد و شما را وادار به عقب‌نشینی خواهد کرد. بنابراین، باید به دولت ملی «نه» بگویید و مرزهای ملی را بشکنید، چرا که بت‌شکنی رسالت این امت است. پیامبر اسلام (ص) در به چالش کشیدن بت‌ها و افکار جاهلی صراحت داشتند و هرگز حاضر به عقب‌نشینی نمی‌شدند.  همانطور که سران مشرکین از پیامبر صلی الله علیه وسلم خواستند به عقاید و بت‌هایشان توهین نکند و از رسالت خود دست بکشد، اما رسول‌الله (ص) فرمود: «واللهِ لَوْ وَضَعُوا الشَّمْسَ في يَمِينِي، والقَمَرَ في يَسَارِي عَلَى أَنْ أَتْرُكَ هَذَا الأَمْرَ حَتَّى يُظْهِرَهُ اللهُ أَوْ أَهْلِكَ فِيهِ، ما تَرَكْتُهُ» «قسم به الله اگر خورشید را در دست راست من و ماه را در دست چپ من قرار دهند، دست از این عمل برنمی‌دارم تا اینکه الله متعال این دین را ظاهر (غالب) گرداند یا من در این راه جان بدهم.»

دفتر مطبوعاتی حزب‌التحریر ـ ولایه افغانستان

ادامه مطلب...

آغاز سال تعلیمی و تحصیلی جدید؛ اما بدون مدارس و دانش‌آموزان!

(ترجمه)

سال تعلیمی و تحصیلی جدید در کرانۀ باختری و قدس اشغالی آغاز شد؛ در حالی‌که در غزه، جنگ و ویرانی باعث تعطیلی مدارس و عدم دسترسی به آموزش شده است. بسیاری از مدارس به مراکز اسکان اضطراری و پناگاه تبدیل شده‌اند.

رژیم اشغال‌گر صهیونیستی به جنگ علیه آموزش در غزه ادامه می‌دهد و سال تعلیمی گذشته با آغاز جنگ ویران‌گر به پایان رسید. طی ۱۱ ماه گذشته رژیم اشغال‌گر به طور سیستماتیک مدارسی را که هزاران تن به آنجا پناه برده بودند هدف قرار داده و خانه‌های مردم را ویران کرده است. ۱۲۲ مدرسه و دانشگاه به طور کامل و ۳۳۴ مدرسه و دانشگاه به طور جزئی تخریب شده‌اند. گزارش‌ها حاکی از آن است که ۶۲۵ هزار کودک در سن تعلیمی و نزدیک به ۸۰ هزار دانشجو از یک سال تحصیلی کامل محروم شده‌اند. هم‌چنین، ۳۹ هزار دانش‌آموز از امتحانات پایان دورۀ ثانوی و ۵۸ هزار کودک از ورود به صنف اول محروم مانده‌اند.

طبق گزارش وزارت آموزش و پرورش فلسطین، در این جنگ بیش از ۱۰ هزار دانش‌آموز کشته و بیش از ۱۵ هزار نفر دیگر زخمی شده‌اند. نزدیک به ۱۹ هزار دانش‌آموز مجبور به ترک غزه شده‌اند. هم‌چنین، بیش از ۴۰۰ معلم اعم از مرد و زن مربوط به مدارس و بیش از ۱۱۰ استاد دانشگاه/پوهنتون و پژوهشگر جان خود را از دست داده‌اند.

جنگ، زندگی دانش‌آموزان را از میزها و چوکی‌های تحصیلی و کتاب‌ها به جستجوی هیزم برای روشن کردن آتش و یافتن غذا و آب برای خانواده‌ها تبدیل کرده است. نیروهای اشغال‌گر کتاب‌ها و چوکی‌های شان را زیر آواره‌ها دفن کرده‌اند. به جای حمل کتاب‌ها و لوازم تحصیلی، آن‌ها تنها با باقی‌ماندۀ وسایل ضروری خود برای مهاجرت و نجات از خرابی‌ها آماده می‌شوند؛ در حالی‌که تلخی از دست دادن خانه‌ها و خانواده‌ها را بارها تجربه کرده‌اند!

این وضعیت در برابر چشم‌های جهانِ منافق و پست، از جمله سازمان یونیسف و نهادهای حقوق کودک که به حقوق کودکانی توجه دارند که شامل سرپیچی از دین و خانواده می‌شود، در حال وقوع است. آن‌ها به وضعیت غزه توجهی ندارند و این موضوع در حیطه کاری و اهتمام شان قرار نمی‌گیرد.

ای امت اسلام و ای اهل فلسطین! هرچند سیاست‌های آموزشی و مناهج تحت تأثیر دستورات غرب قرار دارد و نقشی فعال در این زمینه ندارد؛ اما صهیونیست‌ها حتی نمی‌خواهند حداقل‌های آموزش را برای مردم فلسطین فراهم کنند. نابودی و نادانی تنها با پایان این جنگ یا توقف موقت ماشین‌های تخریب و قتل متوقف نخواهد شد؛ بلکه نیاز به آزادسازی غزه و قدس و تمامی فلسطین دارد. این تنها با داشتن ارتش مسلمان و رهبری امامی که به قوانین و دستورات الهی پایبند باشد ممکن خواهد بود. آموزش باید بر اساس عقاید اسلامی بنا شود تا ارزش و نقش واقعی خود را در احیای تمدن باز یابد و معلم و مدرسه به مقام و جایگاه شایستۀ خود بازگردند، مشابه نقشی که الكسایی و الشيبانی در دولت اسلامی داشتند، و در دولت خلافت راشدۀ دوم بر منهج نبوت دوباره احیا خواهد شد.

 پیامبر اسلام صلی الله علیه وسلم فرمودند:

«ثُمَّ تَكُونُ خِلَافَةً عَلَى مِنْهَاجِ النُّبُوَّة»

ترجمه:  بعد (از پادشاهی حکام ستم‌گر) باز خلافت بر منهاج نبوت خواهد شد.

بخش زنان مطبوعاتی مرکزی حزب‌التحریر

 9 ربیع الاول 1446هـ.ق.

  12 سپتمبر سال 2024م.

مترجم: محمد مزمل

ادامه مطلب...

آیا واقعاً قرغیزستان یک دولت مستقل است؟

  • نشر شده در سیاسی

(ترجمه)

قرغیزستان از سال 1991م بدین‌سو هر سال 31 اگست را به عنوان روز استقلال جشن می‌گیرد. حال سوال این‌جاست که آیا قرغیزستان واقعاً یک دولت مستقل است؟ و آیا قرغیزستان از استندردهایی استقلال برخوردار است؟ بنابر این با مراجعه به حقایق تاریخی به دنبال جواب این سوال خواهیم بود.

شکی نیست که استقلال سیاسی، نظامی و اقتصادی شرط اساسی یک دولت مستقل واقعی است. این درحالی است؛ اصطلاح "استقلال" که به معنای آزادی از زیر سلطۀ یک حکومت استعماری است، در ابتدا توسط کفار برای جدا کردن سرزمین‌های اسلامی از خلافت ضعیف عثمانی استفاده می‌شد. بریتانیا و فرانسه برای جدا کردن سرزمین‌های عربی و آفریقایی از خلافت عثمانی و استعمار آن شعارهای "استقلال" را سر دادند تا این‌که جنگ جهانی اول آغاز شد و خلافت سرنگون شد و چون دولت‌های استعمارگر به سرزمین هایی اشغالی تحت تصرف‌شان راضی نبودند، جنگ جهانی دوم آغاز شد و در نتیجه امریکا که آرزوی رهبری جهانی را در سر داشت، جلو آمد و به همین منظور بر شعار "استقلال" مبادرت ورزید؛ چنان‌چه "پیمان آتلانتیک" اولین گام آن به سوی فرآیند استقلال بود.

پیمان‌نامۀ آتلانتیک یکی از وثایق و اسناد اصلی ائتلاف ضد هیتلر بود که توسط نخست‌وزیر بریتانیا و رئیس‌جمهور  امریکا در کنفرانس آتلانتیک استقبال شد، در 14 اگست 1941م اعلان و در 24 سپتامبر، اتحاد جماهیر شوروی به آن پیوست. این پیمان‌نامه به منظور تعریف نظام جدید جهانی پس از پیروزی متفقین در جنگ جهانی دوم صادر شد. سپس اصطلاح "سازمان ملل متحد" به عنوان اصطلاح مترادف، اصطلاح ائتلاف ضد هیتلر به کار رفت و بعداً اساس سازمان ملل متحد را شکل داد.

در این کنفرانس، امریکا در ازای ورود به جنگ از طرف متفقین، خواستار گشایش راهای دسترسی به مستعمرات دولت‌های دیگر شد و این موضوع رسماً در مواد پیمان‌نامه گنجانده شد. به عنوان مثال؛ این پیمان‌نامه بندی دارد تحت عنوان "بازگشت حق حاكميت و خودگرداني ملت‌ها، كه به زور از آن‌ها گرفته شده است". این به معنای ایجاد فرصتی به امریکا بود تا با شعار "استقلال" سرزمین‌های استعمار شده را علیه قدرت‌های استعماری قدیمی تحریک کرده و آن‌ها را مجدداً تحت استعمار خود درآورد.

به همین ترتیب، روند استعمارزدایی بار دیگر از هند آغاز شد که در سال 1947م منجر به "استقلال" هند شد. اما در واقع، زمانی‌که  امریکا شروع به تحریک این کشور برای دستیابی به "استقلال" کرد، بریتانیا استقلال کاذب به هند و پاکستان داد و آن‌ها را هم‌چنان در چنگال خود نگهداشت. بدین ترتیب چنین ظاهرسازی‌ها در سرزمین‌هایی که بعداً جدا شدند تکرار شد. اما کشمکش بین  امریکا و انگلیس در هند تا امروز ادامه دارد. حزب مردمی هند (حزب بهاراتیا جاناتا)، حزب حاکم آن‌جا، مزدور امریکاست و حزب کنگره ملی هند مزدور بریتانیا؛ التبه این در حالی است که  امریکا کاملاً پاکستان را تحت تصرف خود دارد.

روند استعمارزدایی عمدتاً در کشورهای آسیایی تا دهه شصت قرن گذشته ادامه یافت. در آن برهه از زمان، استعمارزدایی از حمایت قوی سازمان ملل برخوردار بود. در دهه شصت قرن گذشته سازمان ملل از اعلامیه "اعطای استقلال به دولت‌ها و ملت‌های تحت استعمار" استقبال نمود. اما در سال 1961م، کندی رئیس‌جمهور وقت امریکا و خرشچوف رئیس‌جمهور وقت شوروی، در وینّا، بر تقسیم مستعمرات در بین شان، توافق کردند. پس از آن، جنبش‌های "استقلال" به‌ویژه در آفریقا به قوت بیشتری ظهور کرد.

همانطور که از مطالب فوق دانسته می‌شود، ایالات متحده امریکا و اتحاد جماهیر شوروی از طریق مبارزات استقلال‌طلبانه راه خود را به مستعمرات بریتانیا و فرانسه (و دیگر دولت‌های استعماری کوچک مانند ایتالیا و اسپانیا) باز کرده بودند.

اما از طرف دیگر، استعمارگران قدیمی تلاش کردند تا برای حفظ مستعمرات خود، سازمان‌های منطقه‌ای را تشکیل دهند. به عنوان مثال؛ بریتانیا تلاش کرد تا از طریق  "سازمان‌ دولت‌های مشترک المنافع" مستعمرات خود را حفظ کند و همان‌طور فرانسه نیز از طریق "سازمان فرانکفونی" تلاش کرد تا مستعمراتش را در چنگال خود داشته باشد. بنابراین، منازعات استعماری این استعمارگران از طریق قراردادهای سیاسی، اقتصادی، نظامی و فرهنگی، در جریان قرار داشت.

اوضاع چنین بود تا این‌که جنگ سرد بین  امریکا و رقیبش شوروی آغاز و شوروی در این جنگ شکست خورده و فروپاشید و به همین ترتیب دولت‌های هم‌پیمان در داخل اتحاد جماهیر شوروی به استقلال کاذب دست یافتند. روسیه برای حفظ مستعمرات خود، رابطه دولت‌های مشترک المنافع را تأسیس کرد؛ اما با این حال هم نتوانست که مستعمرات خود را بطور کامل تحت قبضۀ خود نگهدارد. در ابتدا دولت‌های بالکان به اروپا پیوست؛ چیزی‌که منجر به کاهش نفوذ روسیه در آن دولت‌ها شد؛  پس از آن، روسیه سازمان پیمان امنیت جمعی را "از لحاظ نظامی" و سازمان‌های اتحادیه اقتصادی اوراسیا را "از لحاظ اقتصادی" تشکیل داد و اما نفوذش کاهش بیشتری یافت؛ چنان‌چه دولت‌های تحت استعمار آن به عضویت دیگر سازمان‌های بین‌المللی درآمده اند و راه‌های دسترسی استعمارگران دیگر به آن‌ها باز شد.

حال اجازه دهید بر استقلال قرغیزستان از نظر سیاسی، نظامی و اقتصادی نگاهی بیندازیم:

از نظر سیاسی، قرغیزستان مانند سایر دولت‌های متحد آسیای مرکزی به استقلال کاذب دست یافت؛ در ابتدا آقایف که بی‌قید و شرط به روسیه خدمت می کرد، قدرت را در این سرزمین به دست گرفت، در کودتای 2005م، روسیه از به قدرت رسیدن کادرهای غربی جلوگیری کرد و آقایف را که به خوبی به آن خدمت کرده بود، به مسکو برد و باقییف را به جای او نشاند و سپس باقییف را  به دلیل همکاری با  امریکا و چین و تمایلش به سیاست‌های "چندبُعدی"، با شورش سرنگون نموده، کادرهای طرفدار غرب را حذف و به ایجاد  دولت موقت در این سرزمین اجازه داد، همان‌طور آتامبایف که پس از باقییف بر سر قدرت آمده بود، نیز به دلیل اقداماتش علیه پوتین بازداشت شد و چون جین بیکوف نتوانست ماموریت خود را به خوبی به انجام برساند، دولت فعلی با اجازه روسیه به قدرت رسید...

از نظر اقتصادی، بر کسی پوشیده نیست که قرغیزستان غرق بدهکاری است. همان‌طورکه قرغیزستان به درخواست روسیه وارد اتحادیه اقتصادی اوراسیا شد و در حال حاضر از فشارهای خشن آن رنج می‌برد؛ به عنوان مثال: در واردات موتر/خودرو و صادرات کالاهای داخلی به دولت‌های اتحادیه اقتصادی اوراسیا با موانع متعددی مواجه است.

از سوی دیگر، توسعه اقتصادی چین نیز قرغیزستان را در باتلاق قرضه‌ها فرو برده و چین به بهانه "سرمایه‌گذاری" معادن و زمین‌های قرغیزستان را تحت تصرف خود گرفته است. علاوه بر این، دولت فعلی از نظر اقتصادی به چین تمایل دارد، بنابراین بیشتر قراردادهای پروژه‌های بزرگ را با چین می‌بندد. رئیس جمهور جباروف قبلاً فرمان منع حمل مواد معدنی خام به چین را لغو کرده است. علاوه بر این، قرضه‌ها و کمک‌های دریافتی از غرب، قرغیزستان را از هر جهت تحت فشار قرار داده است.

از لحاظ نظامی، روسیه قرغیزستان را تحت نفوذ خود کنترل می کند. چنان‌چه یک پایگاه نظامی را در قرغیزستان به بهانه مبارزه با "افراط‌گرایی و تروریزم" تأسیس نموده است، در حالی‌که در واقع، هدف از تأسیس این پایگاه جلوگیری از مداخله نظامی امریکا و چین در قرغیزستان می‌باشد، و از طرفی قراردادهای در مصلحت این پایگاه نظامی در حال تمدید بوده و اراضی تحت قلمرو آن نیز در حال گسترش است.

بدین ترتیب تبعیت سیاسی، اقتصادی و نظامی قرغیزستان از طریق سازمان‌های استعماری جهانی و محلی ثابت است، چون اگر حاكميت سياسي، اقتصادي و نظامي كه از ويژگي‌هاي اساسي استقلال است، در دست یک دولت نباشد، نشان دولت صرفاً يك تصوير، سرود ملی فقط یک آهنگ و پرچم آن فقط یک قطعه پارچۀ نخی خواهد بود!

ای مسلمانان! بیاییم تا دیگر فریب دروغ هایی مانند استقلال‌های دروغین را نخوریم، برای اعاده عدالت خلافت که تنها راه نجات از ظلمات دموکراسی و ظلم استعمارگران است، تلاش کنیم؛ زیرا این سرزمین ما (قرغیزستان) از دیرباز سرزمین اسلامی بوده و اجداد ما به اسلام خود بسیار پایبند بوده اند؛ علاوه بر این، مسلمانان باید حول یک خلیفه متحد شوند تا جلو غارت دارائی‌های مان "از سرزمین‌های اسلامی توسط استعمارگران کافر" گرفته شود! چون زندگی مسلمانان در زیر چتر ظلم و ذلت جایز نیست؛ چنان‌چه الله سبحانه وتعالی چنین می‌فرماید:

﴿وَلَن يَجْعَلَ اللهُ لِلْكَافِرِينَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ سَبِيلاً

ترجمه: و هرگز الله برای کفار راهی (بر چیره شدن) بالای مسلمانان قرار نمی‌دهد(چیره شدن کفار بر مسلمانان را مجاز نساخته است).

نویسنده: ممتاز ماورالنهری

برای دفتر مطبوعاتی مرکزی حزب التحریر

مترجم: محمد علی مطمئن

ادامه مطلب...
Subscribe to this RSS feed

سرزمین های اسلامی

سرزمین های اسلامی

کشورهای غربی

سائر لینک ها

بخش های از صفحه